آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام - جلد 1
نویسنده:
رحیم رئیس نیا
امتیاز دهید
.
معرفى اجمالی کتاب:
«آذربایجان در سیر تاریخ ایران»، کتابى است به زبان فارسى که به بررسى تاریخ آذربایجان در زمینه و جریان تاریخ ایران، طى دو مرحله مىپردازد: مرحله اول از آغاز تا اسلام. مرحله دوم در دوره ظهور و توسعه اسلام.
کتاب در سه جلد به شرح ذیل تنظیم شده است: جلد اول و دوم که به بررسى تاریخ این سرزمین از آغاز تا اسلام اختصاص یافته، داراى پیشگفتارى به قلم مولف و پنج فصل است. جلد سوم، به بررسى تاریخ آذربایجان در دوره ظهور و توسعه اسلام اختصاص یافته و داراى پیشگفتارى به قلم مولف و بیست فصل است.
عناوین فصول مختلف این مجلد بدین شرح است:
1-عربستان و برآمدن اعراب 2-دولت شهرها و دولتهاى خود ویژه 3- مناسبات با ایران 4-در آستانه ظهور 5-ظهور اسلام 6-خلیفه اول 7-علل شکست و عوامل پیروزى 8-منبعشناسى فتوح 9-از فتوح اولیه تا فتح الفتوح 10-فتح آذربایجان 11-فتوح آن سوى ارس 12-عمر 13-عثمان 14-کوفه و حکام آن 15-فتح مجدد آذربایجان 16-حکام آذربایجان 17-ادامه لشکرکشى در آن سوى ارس 18-خلافت حضرت على(ع) 19-حکام آذربایجان 20-مزارهاى منتسب به صحابه در آذربایجان.
بیشتر
معرفى اجمالی کتاب:
«آذربایجان در سیر تاریخ ایران»، کتابى است به زبان فارسى که به بررسى تاریخ آذربایجان در زمینه و جریان تاریخ ایران، طى دو مرحله مىپردازد: مرحله اول از آغاز تا اسلام. مرحله دوم در دوره ظهور و توسعه اسلام.
کتاب در سه جلد به شرح ذیل تنظیم شده است: جلد اول و دوم که به بررسى تاریخ این سرزمین از آغاز تا اسلام اختصاص یافته، داراى پیشگفتارى به قلم مولف و پنج فصل است. جلد سوم، به بررسى تاریخ آذربایجان در دوره ظهور و توسعه اسلام اختصاص یافته و داراى پیشگفتارى به قلم مولف و بیست فصل است.
عناوین فصول مختلف این مجلد بدین شرح است:
1-عربستان و برآمدن اعراب 2-دولت شهرها و دولتهاى خود ویژه 3- مناسبات با ایران 4-در آستانه ظهور 5-ظهور اسلام 6-خلیفه اول 7-علل شکست و عوامل پیروزى 8-منبعشناسى فتوح 9-از فتوح اولیه تا فتح الفتوح 10-فتح آذربایجان 11-فتوح آن سوى ارس 12-عمر 13-عثمان 14-کوفه و حکام آن 15-فتح مجدد آذربایجان 16-حکام آذربایجان 17-ادامه لشکرکشى در آن سوى ارس 18-خلافت حضرت على(ع) 19-حکام آذربایجان 20-مزارهاى منتسب به صحابه در آذربایجان.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام - جلد 1
پژوهشهای علمی در مورد نژاد انسانها :
در تحقیقی که در دانشگاه هاروارد توسط دیوید ریج و سریرام سانکارارامن انجام شده است، در این تحقیق توالی ژن ۱۰۰۴ نفر مورد بررسی کامل قرار گرفت.
مشخص شد که در ژنهای آسیاییها و اروپاییها، رد پای ژنهای نئاندرتالها وجود دارد، در صورتی که در ژنهای آفریقاییها چنین یادگاری وجود ندارد، چون اصولا برخورد انسانهای خردمند و نئاندرتالها در اوراسیا، بعد از خروج انسانهای اولیه از خاستگاه آنها در آفریقا صورت گرفته است. بنابراین انسانهایی که در آفریقا مانده بودند، عملا برخوردی با نئاندرتالها نداشتند.
یافته بعدی این بود که میزان توزیع ژنهای نئاندرتالها در کروموزومها ما یکسان نیست، یعنی اثر ژنهای نئاندرتالها در برخی از ژنهای ما بیشتر است، مثلا ژنی که در تولید کراتین -یک پروتئین در پوست و مو- نقش دارد، در ما به میزان بیشتری ردپای نئاندرتالی دارد، این امر میتواند نشاندهنده این باشد که انسانهای خرمند با مهاجرت از آفریقا به اوراسیا، ژنهای پوستی بیشتری از نئاندرتالهای گرفتند که صدها هزار سال در شرایط محیطی اوراسیا زندگی کرده بودند و بنابراین با این محیط سازگارتر بودهاند."
با تشکر از شما. از جمله می دانیم نئو آندرتالها خود از آفریقا کوچیده اند البته در زمان بسیار قبلتر از هومو ساپینها . و ظاهراً ذخیره ژنتیک انسانهای خردمند غیر آفریقایی تبار جملگی به گروه بسیار کوچکی می رسد که احتمالاً زمانی حدود 70000 سال پیش از تنگه باب المندب وارد شبه جزیره شده اند و از آن پس در طی هزاران سال در سراسر کره خاکی منتشر گشته اند.
پس به اختیار خودت یک سطر از کتیبه بیستون از گفته های داریوش را بنویس و عین واژه های کتیبه بیستون را در فارسی امروز نشان بده! اگر تونستی زبان شناسی را بلدی.
حال تو در مورد " آلبانیا " بنویس.[/quote]
دست بردار شیخ! چه چیزی را مقایسه کردهای؟ (البته خط سومری نبود! ترانویسی متنی سومری به خط انگلیسی بود!) من از تو نخواستم بگویی که آن نوشتهی سومری در چه موردی «بحث» میکند. گفتم برابر ترکی آن جمله را کلمه به کلمه برایمان بنویس. اثبات همتایی دو زبان مقدمات و ملزومات بسیاری نیاز دارد و به این نیست که واژهای در زبانی شباهت صوتی به واژهای در زبان دیگر داشته باشد، که همین شگرد نیز فایدهای برایتان ندارد: آخر «دیگیر» سومری چه ربط و شباهتی به «تانری» ترکی دارد؟!
همین که برایت نشان دادم شمال ارس هرگز آذربایجان خوانده نمیشده، کفایت میکند و موضوع از نظر من مختومه است. اگر معلومات بیشتری میخواهی به کتابهای معتبر موجود مراجعه کن و با مکررنویسیهایت وقت ما و منابع سرور سایت را بیهوده تلف نکن.
حال تو در مورد " آلبانیا " بنویس.
اینکه بروی و از سایتی مشخص zbastani کتاب سومر ریدر را دانلود کنی و یک کتیبه را بنویسی دلیل سواد نیست آنهم به اشتباه در ترجمه مثلا یک کلمه باستانی باید ریشه شناسی کنی باید چندین زبان باستانی را کامل بلد باشی در یک جمله باستانی ممکن است با پس و پیش آمدن یک ضمیر معنا تغییر کند مثلا در زبان پهلوی عبارت من تو زدی. حالت ارگاتیو دارد و معنای جمله متفاوت است؟ اینکه کسی بیاید با تمسخر بگوید زبان ترکی زبان زردپوستان است و زبان فارسی آریایی تنها دلیل افکار کثیف قومیتی است نژاد پرستان اروپایی مهمترین دلیل برتری را زبان نمی دانند بلکه ظاهر را دلیل می کنند پس مردم آذربایجان و ترکیه با این تعاریف چون دارای چهره سفید پوست هستند آریایی نژاد هستند و مردم بسیاری از استانهای دیگر ایران چون تیره هستند غیر آریایی و بربر می باشند واقعا این مباحث خجالت آور است. امیدوارم روزی برسد همانطور که یک فرد اگر در مسایل پزشکی دخالت کند باید زندانی شود در دیگر مسایل نیز این قضیه صدق کند و یک فرد غیر متخصص حق صحبت در مسائل علمی را نداشته باشد.[/quote]
خواستم مطمئن شوم که خطابت از این یادداشت شیخ «فضولی» است و نه کس دیگری؛ چرا که ایشان باوجود ادعای تحصیلات حوزوی خود را متخصص زبان باستانی و منفرد سومری تصور میکند و - به قول تو - بدون آگاهی از «ریشهشناسی آن زبان و دانستن چندین زبان باستانی» اقدام به تجزیه و تحلیل این زبان و مقایسهاش با زبانهای دیگر میکند. من جز ایشان کس دیگری را ندیدهام که بدون داشتن پیششرطهای مورد نظر تو، چنین راحت و بیخیال به این حوزهی کاملاً تخصصی و مردافکن ورود کند.
در تحقیقي كه در دانشگاه هاروارد توسط دیوید ریج و سریرام سانکارارامن انجام شده است، در این تحقیق توالی ژن ۱۰۰۴ نفر مورد بررسی کامل قرار گرفت.
مشخص شد که در ژنهای آسیاییها و اروپاییها، رد پای ژنهای نئاندرتالها وجود دارد، در صورتی که در ژنهای آفریقاییها چنین یادگاری وجود ندارد، چون اصولا برخورد انسانهای خردمند و نئاندرتالها در اوراسیا، بعد از خروج انسانهای اولیه از خاستگاه آنها در آفریقا صورت گرفته است. بنابراین انسانهایی که در آفریقا مانده بودند، عملا برخوردی با نئاندرتالها نداشتند.
یافته بعدی این بود که میزان توزیع ژنهای نئاندرتالها در کروموزومها ما یکسان نیست، یعنی اثر ژنهای نئاندرتالها در برخی از ژنهای ما بیشتر است، مثلا ژنی که در تولید کراتین -یک پروتئین در پوست و مو- نقش دارد، در ما به میزان بیشتری ردپای نئاندرتالی دارد، این امر میتواند نشاندهنده این باشد که انسانهای خرمند با مهاجرت از آفریقا به اوراسیا، ژنهای پوستی بیشتری از نئاندرتالهای گرفتند که صدها هزار سال در شرایط محیطی اوراسیا زندگی کرده بودند و بنابراین با این محیط سازگارتر بودهاند.
همانطوری که از متن پیداست در مورد معبد گیرسو در شهر لاگاش توسط حاکم (اِنسی) گوده آ بحث می کند.
اما واژه های ترکی در سومری آن:
dıngır : تنگری / تانری (خدا) (در ترکی آذربایجانی نوین نون غنه حذف شده است اما در ترکی ترکمنی هنوز باقی است)
e ( معنای در لغتنامه سومری دانشگاه پنسیلوانیا house , temple ) : در ترکی ev ( خانه ؛ الله اِوی : بیت الله ، خانه ی خدا)
ki ( شناسه بعداز نام اسم مکانجغرافیایی؛ منبع: اصول زبان سومری و تاریخ و باستانشناسی ، مترجم فریدون عباسی ،ص369) : در ترکی نیز پسوند مکان است و بعداز اسم می آید مانند : اِو ده کی: در خانه یا بهتر بگوییم locative case (مفعول مکانی) ، ایراندا کی ( ایران + دا + کی پسوند مکان)
در مورد لغتنامه سومری به ePSD sumerian نگاه کن!
محبتى اوْرکلردن قازدیریب , ( مهر ورزی از دلهامان رخت بر بسته و کور گشته ایم )
قره گوْنوْن سرنوشتین یازدیریب, ( سرنوشت و تقدیر خود را با دستان خودتیره و تار کرده ایم )
سالیب خلقى بیر-بیرینن جانینا , ( به تحریک و فریب دشمنان متفرق شده و به جان هم افتاده ایم )
باریشیغى بلشدیریب قانینا, ( و صلح و صفا جایش را با خون و نفرت عوض کرده است ) « از منظومه ی بسیار زیبای استاد شهریار »
تقریباً بیشتر کامنت های دوستان عزیز آذریمان trita و fuzuli را دیده ام اما هیچکدام جز الفاظ عامیانه ی معمول بین جوانان, به موردی رکیک و توهین آمیز ندیده ام, علاقه به
شناختن تبار و گذشتگان خویش و اینکه ما چه هستیم و که هستیم و از کجا آمده ایم و به کجا می رویم امری طبیعی و فطری است , اما باید بدانیم بدون استثنا تمام اقوامی
که در جای جای کشور پهناور عزیزمان زندگی می کنند مختلط شده و تیره و قوم خالصی وجود ندارد و همه با قرابت و ازدواج های وسیع و مکرر از دیر زمان, حتی از چند هزار
سال پیش تا کنون, بهم آمیخته اند و فقط زبان و گویش متفاوت آنان باقی مانده و این تعصبات همه اش واهی و خیالبافی و برای تفرقه افکنی است, زرد و سفید و سیاه و
قرمزی اگر بر روی ظواهر اشخاص مانده کار و کراماتِ خورشید علیه السلام است و از تنوع آب و هوا و خشکی و میزان رطوبت هوا, هر ایرانی با هر خصوصیت ظاهری اگر به
نقاط خوش آب و هوا و یا بر عکس نقاط حار و گرمسیرِ کشورمان مهاجرت کند تاثیر می پذیرد و هم رنگ پوستش تغییر می کند و هم لهجه اش تغییر می یابد و هم عادات و
رفتارش عوض می شود, همه جای ایران همه ی قومیت ها در کنار هم زندگی می کنند و معاشرت می کنند. ذکر و بازیاب تاریخ گذشتگان بیشتر برای سرگرمی است و الا هیچ
کدام از محققان و خوانندگان را شامل نمی شود, اما اینکه در یابیم همه ی اقوام ایرانی تبار و آریائی هستنم, برای تحکیم وحدت چیز خوبی است.
اینکه بروی و از سایتی مشخص zbastani کتاب سومر ریدر را دانلود کنی و یک کتیبه را بنویسی دلیل سواد نیست آنهم به اشتباه
در ترجمه مثلا یک کلمه باستانی باید ریشه شناسی کنی باید چندین زبان باستانی را کامل بلد باشی
در یک جمله باستانی ممکن است با پس و پیش آمدن یک ضمیر معنا تغییر کند
مثلا در زبان پهلوی عبارت
من تو زدی.
حالت ارگاتیو دارد و معنای جمله متفاوت است؟
اینکه کسی بیاید با تمسخر بگوید زبان ترکی زبان زردپوستان است و زبان فارسی آریایی تنها دلیل افکار کثیف قومیتی است
نژاد پرستان اروپایی مهمترین دلیل برتری را زبان نمی دانند بلکه ظاهر را دلیل می کنند پس مردم آذربایجان و ترکیه با این تعاریف چون دارای چهره سفید پوست هستند آریایی نژاد هستند و مردم بسیاری از استانهای دیگر ایران چون تیره هستند غیر آریایی و بربر می باشند
واقعا این مباحث خجالت آور است.
امیدوارم روزی برسد همانطور که یک فرد اگر در مسایل پزشکی دخالت کند باید زندانی شود در دیگر مسایل نیز این قضیه صدق کند
و یک فرد غیر متخصص حق صحبت در مسائل علمی را نداشته باشد.